پانزدهم شوال سالروز جنگ احد و شهادت حضرت حمزه عموی باوفا و والا مقام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.

جایگاه حمزه به گونه ای رفیع است که در روزهای غربت و تنهائی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و غصب حق خلافت، آن حضرت چنین فرمودند: وا حمزتاه، و لا حمزة لی الیوم. حمزه کجاست تا یاری ام کند، من که امروز حمزه ای ندارم.
در جنگ بدر در حالی که مسلمانان در اقلیت بودند در کنار امیرالمؤمنین (علیه السلام) رشادت و جنگاوری از خود نشان داد.
نکته مهم در زندگی پر افتخار حضرت حمزه آن است که در آخرین شب عمر مبارکش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت خبر داد که شهادت ایشان نزدیک است و باید در پیشگاه الهی پاسخگوی عقائد خویش باشد.
و شبی که فردای آن شب حمزه به شهادت رسید، رسول خدا او را فرا خواند و فرمود: ای حمزه، ای عموی پیامبر! نزدیک است که غیبتی طولانی داشته باشی، (مرگت فرا رسد) پس چه می گوئی اگر بر خدای تبارک و تعالی وارد شوی و از تو درباره شرایع اسلام و شرطهای ایمان سؤال کند؟ پس حمزه گریست و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، راهنمایی ام فرما و به من بفرما، پس پیامبر (ص) فرمود: ای حمزه، باید مخلصانه شهادت به لا اله الا الله دهی، و نیز شهادت دهی که من به حق رسول خدا هستم، پس حمزه عرض کرد: شهادت دادم، پیامبر فرمودند: و شهادت دهی که بهشت حق است، و دوزخ حق است، و قیامت بدون شک آمدنی است، و صراط و میزان حق است، و هر کس ذره ای عمل خیر انجام دهد آن را می بیند، و هر کس ذره ای شر و بدی انجام دهد آن را می بیند، و گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ اند، و باید شهادت دهی که علی امیرالمؤمنین است، حمزه عرض کرد: شهادت دادم و اقرار کردم و ایمان آوردم و تصدیق نمودم، پیامبر فرمود: و باید شهادت دهی که امامان از نسل علی، حسن و حسین اند، و در ذریه حسین هستند، حمزه عرض کرد: ایمان آوردم و تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی که فاطمه سرور بانوان جهان است، حمزه عرض کرد: آری تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی حمزه سرور شهیدان و شیر خدا و شیر رسول اوست و عموی پیامبر اوست، پس حمزه گریه کرد تا با صورت به زمین افتاد و دو چشم رسول خدا را می بوسید، پیامبر فرمود: باید شهادت دهی که برادرت جعفر در بهشت همراه فرشتگان در پرواز است، و باید شهادت که محمد و آل محمد برترین آفریدگانند، به سر و آشکارشان و به ظاهر و باطنشان ایمان بیاوری و بر اساس همین اعتقاد زندگی کنی و بمیری، دوستانشان را دوست بداری، و با دشمنانشان دشمن باشی. حمزه عرض کرد: آری ای رسول خدا، خدا را گواه می گیرم و تو را، و خداوند برای گواه بودن کافی است.
شهادت این مرد بزرگ دل پیامبر خدا (ص) را به درد آورد، و آن حضرت فرمود که حمزه گریه کن ندارد، و دستور دادند که بر حمزه نوحه کنند .

 

در روز‌های نخست رسالت رسول اکرم (ص)، تعداد حامیان خاتم الانبیاء (ص) به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسید. اوج مظلومیت را می‌توان در تاریخ صدر اسلام برای موسس اسلام مشاهده کرد؛ اما در همین روز‌های تاریک و سخت، عده اندکی بودند که شب‌های تیره بلاد عرب را به صبح پر نور حجاز تبدیل کرده بودند و نقش موثری در شکوفایی دین مبین اسلام داشتند.

یکی از این افراد، حمزه (ع) عموی پیامبر اکرم (ص) بودند. کسی که ابتدا مسلمان نشده بود، اما حامی همیشگی رسول خدا (ص) بود؛ در نهایت نیز این مرد بزرگ، جان خود را فدای برادرزاده اش کرد و به شکل فجیعی به شهادت رسید.

تنها غیر مسلمانی که حامی اسلام بود

عموی پیامبر (ص) از شهدای جنگ احد هستند. ایشان از مهمترین حامیان دعوت حضرت محمد (ص) بودند. در تاریخ آورده اند، زمانی که تبلیغ اسلام آغاز شده بود، حضرت حمزه (ع) مسلمان نشده بود، اما در مقابل آزار مشرکان نسبت به مسلمانان می‌ایستاد. گفته می‌شود، حضرت حمزه (ع) از بزرگان قریش بودند و وقتی کسی می‌خواست خاتم الانبیا (ص) را اذیت کنند، ایشان جلوگیری می‌کردند.

حضور در سخت‌ترین موقعیت‌ها

ایشان در شعب ابی طالب، غزوه بدر، غزوه احد و دیگر میدان‌های سخت و خطرناک حضور داشتند. کنیه ایشان ابوعماره است. مادرشان هاله بنت اُهَیب بودند؛ حمزه به معنای شیر است. به همین دلیل لقبشان شیر رسول الله (ص) بود. بعد از شهادتشان در غزوه احد، رسول خدا (ص) لقب سید الشهدا (ع) را نخستین بار بر ایشان نامیدند. برای تولدشان روایت دقیقی وجود ندارد، اما نوشتند، همان کنیزی که به پیامبر (ص) شیر داده به حمزه  (ع) هم شیر داده است. خود حضرت محمد (ص) فرمودند که حمزه برادر رضایی من است.

تنها شاهد نورانی‌ترین پیوند جهان

حضرت حمزه (ع) در مراسم خواستگاری پیامبر اکرم (ص) از حضرت خدیجه (س) حضور داشتند؛ نکته قابل توجه این است که در خطبه عقد رسول اکرم (ص) که حضرت ابوطالب آن را قرائت کردند، تنها شخص حاضر در جلسه و شاهد قرائت این پیوند آسمانی،حضرت حمزه (ع) بودند. در تاریخ نوشته اند قبل از اسلام، عموی پیامبر (ص) شکارچی و مدتی ریاست قریش را عهده دار بودند. بعد از اسلام وقتی پیامبر (ص) همه را آشکارا به اسلام دعوت می‌کردند،در اتفاقات مهمی مانند یوم الانذار، با این که حضرت حمزه (ع) هنوز مسلمان نشده بودند، از پیامبر (ص) دفاع می‌کردند و هر کسی که پیامبر (ص) را مسخره می‌کرد، با برخورد سخت حمزه (ع) مواجه می‌شد.

نخستین مدافع حرم اهل بیت (ع)

ایشان نخستین مدافع حریم اهل بیت (ع) بودند. ظاهرا نخستین باری که حضرت حمزه (ع) اعلام کردند مسلمان شده اند، زمانی بوده که ابوجهل، خاتم الانبیاء (ص) را مسخره کرده بود. در این لحظه حضرت حمزه (ع) کمان خود را بر سر ابوجهل کوبید و گفت من به دین محمد روی آوردم، خیلی‌ها آمدند از ابوجهل دفاع کنند، اما نتوانستند. امام سجاد (ع) فرمودند عامل اسلام آوردن حمزه (ع) غیرت ایشان بود؛ حضرت حمزه (ع) در زمانی حامی پیامبر (ص) بودند که بعضی بچه‌ها برخی از اعضای بدن گوسفند را روی ایشان می‌ریختند. می‌گویند حضرت حمزه (ع) پیش از اسلام، یکتا پرست بوده است.

 

رسالت پیامبر اسلام (ص) از ابتدا مورد خشم و مخالفت مشرکان و کفار قرار گرفت و همیشه برای اینکه بر سر راه ایشان و اسلام سد راه‌هایی ایجاد کنند اقدام به آزار و اذیت پیامبر (ص) و یارانشان می‌کردند یکی از بزرگترین حامیان پیامبر(ص) حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) بود و تا آن زمانی که ایشان در حیات بودند کسی جرات آسیب رساندن به پیامبر (ص) را نداشت و به خاطر همین موضوع، حضرت حمزه (ع) در یک توطئه به طرز فجیعی به شهادت رسید؛ بر اساس روایات بسیار هند همسر ابوسفیان دستور به قتل رساندن حضرت حمزه سیدالشهدا را به غلام حبشی داد و بدن آن حضرت (ع) را مثله کرد و تکه‌ای از جگر حضرت حمزه (ع) را بر دهان گذاشت؛ هند از قبل کینه دیرینه با پیامبر (ص)، امام علی (ع) و حضرت حمزه (ع) داشت، سرانجام قرعه انتقام گیری کینه هند به حضرت حمزه (ع) افتاد و در ۱۵ شوال سال سوم هجری قمری ایشان به شهادت رسید.

حضرت سیدالشهدا در بدو اسلام که بود؟

بر اساس بسیاری از روایات حمزه بن عبدالمطلب (ع) عموی پیامبر(ص) و از شهدای احد، مادر گرامی ایشان هاله بنت اهیب (وهیب) بن عبدمناف بن زهره بود، ملقب به اسدالله و اسد پیامبر(ص) بود؛ به فرمان خداوند جبرئیل پس از شهادت حضرت حمزه (ع) بر پیامبر (ص) نازل شد و این لقب را به آن حضرت (ع) به ارمغان داد؛ کنیه‌ی حضرت حمزه (ع) ابوعماره وابویعلی است؛ واژه حمزه نیز به معنای شیر یا تیز فهم و از مهم‌ترین القاب آن حضرت (ع) سیدالشهدا است.

برخی معتقدند؛ ثویبه کنیز ابولهب، به پیامبر (ص) و حضرت حمزه (ع) شیر داده است و برادر رضاعی هم هستند؛ عده‌ای اختلاف سنی پیامبر (ص) و حضرت حمزه (ع) را حداکثر دو سال و برخی چهار سال دانسته اند، ولی ممکن است این اختلاف سنی بیشتر هم باشد؛ به احتمال زیاد حضرت حمزه (ع) دو تا چهار سال قبل از عام الفیل و قبل از سال تولد پیامبر (ص) متولد شده است.

جایگاه حضرت حمزه (ع) در قریش

حضرت حمزه (ع) در زمان جاهلیت از میان فرزندان حضرت عبدالمطلب (ع)، عهده دار ریاست قبیله قریش شد و چنان جایگاهی داشت که عده‌ای با ایشان پیمان بستند؛ در سال قطحی و خشکسالی قریش به پیشنهاد رسول اکرم (ص) برای کمک به حضرت ابوطالب (ع) که فردی عیال وار بود، حضرت حمزه (ع) سرپرستی جعفر بن ابوطالب (ع) را به عهده گرفت؛ حضرت حمزه (ع) شکارچی بود و به شکار می‌رفت و از این راه امور زندگی خود را می‌گذارند.

حمزه سیدالشهدا (ع) قبل از اینکه به اسلام روی آورد و مسلمان شود نیز به همراه حضرت ابوطالب (ع) از پیامبر (ص) در برابر آزار مشرکان حمایت و بر اساس برخی روایات آن حضرت (ع) توهین‌های ابولهب به پیامبر (ص) را تلافی می‌کرد؛ حمزه در جنگ‌های فِجار و در پیمان حلف الفضول شرکت داشته است؛ روزی که پیامبر (ص) خویشان نزدیک خود را برای دعوت به اسلام گردآورد (یوم الإنذار)، حمزه نیز حضور داشت؛ ایمان آوردن حمزه به اسلام و پیامبر (ص) در کتاب سیره النبی که در قرن یازدهم هجری به دستور سلطان مراد سوم حاکم عثمانی و توسط سید سلیمان کسیم پاشا تهیه شده است.

حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) به همراه ابوطالب (ع) و عمو‌های دیگر پیامبر (ص) در خواستگاری حضرت خدیجه (س) نیز حضور داشتند؛ بر اساس برخی از منابع، با وجود فاصله سنی کم آن حضرت (ع) با پیامبر (ص) و خواندن خطبه ازدواج توسط ابوطالب، در ماجرای خواستگاری حضرت خدیجه (س) فقط از حضرت حمزه (ع) نام برده‌اند.

حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) چگونه مسلمان شد؟

حضرت حمزه (ع) در سال دوم یا ششم بعثت پس از آنکه پیامبر (ص) دعوت خود را آشکار کرد به اسلام روی آورد و مسلمان شد؛ مسلمان شدن حضرت حمزه (ع) در گرویدن خویشاوندان ایشان به اسلام موثر بود و آن حضرت قبل از مسلمان شدن ابوذر اسلام آورد.

روزی ابوجهل نزدیک کوه صفا به پیامبر (ص) برخورد و سخنانی ناشایست به آن حضرت (ص) گفت. پیامبر (ص) به او پاسخی نداد. کنیزی در آنجا بود و این ماجرا را دید. کمی بعد از آن ماجرا حضرت حمزه (ع) از شکار به مکه بازگشت. عادت حمزه چنان بود که، چون از شکار برمی گشت، کعبه را طواف می‌کرد، سپس به انجمن‌های قریش می‌رفت و با آنان سخن می‌گفت. قریش حضرت حمزه (ع) را به دلیل جوانمردی هایش خیلی دوست داشتند؛ این بار نیز آن حضرت (ع) به عادت همیشگی به دیدن آن‌ها رفت، آن کنیز نزد حضرت حمزه (ع) رفت و گفت:نبودی ببینی ابوجهل به برادرزاده‌ات چه گفت؟!

حضرت حمزه (ع) به سروقت ابوجهل رفت، او را دید که در مسجدالحرام در میان مردم نشسته است، کمان خود را بر سر ابوجهل کوبید، چنان که سر او زخمی بزرگ برداشت. سپس گفت: تو محمد را دشنام می‌دهی، مگر نمی‌دانی من به دین او درآمده‌ام. هر چه او بگوید من هم می‌گویم. بنی مخزوم خواستند به یاری ابوجهل برخیزند، لکن وی گفت: حضرت حمزه (ع) را رها کنید، چون من به برادرزاده او دشنام‌های ناخوشایند داده‌ام. این پیشامد سبب شد که حضرت حمزه (ع) مسلمان شود. از آن پس، قریش، چون دیدند پیامبر (ص) پشتیبانی قوی مانند حضرت حمزه (ع) دارد و ایشان را از آسیب آنان نگاه خواهد داشت، کمتر معترض شدند.

براساس روایتی از امام سجاد (ع)، عامل اسلام آوردن حضرت حمزه (ع)، غیرت او در ماجرایی بود که مشرکان بچه‌دان شتری را روی سر پیامبر (ص) انداختند. [۱۹]با این حال، برخی از محققان معتقدند اسلام آوردن حضرت حمزه (ع) از ابتدا، مبتنی بر آگاهی و شناخت بوده است.

حضرت حمزه (ع) چگونه به شهادت رسید؟

حضرت حمزه (ع) به روایتی در روز شنبه ۷ شوال یا ۱۵ شوال سال سوم هجری قمری در جنگ احد به دست وحشی بن حرب غلام حبشی دختر حارث بن عامر بن نوفل یا غلام جبیر بن مطعم به شهادت رسید؛ طبق روایتی، دختر حارث با وعده آزادی وحشی، از او خواست به انتقام پدرش که درغزوه بدر کشته شده بود، حضرت محمد (ص)، حمزه یا علی (ع) را بکشد؛ بنا بر روایت دیگر، جبیر بن مطعم در برابر گرفتن انتقام عمویش، طعیمه بن عدی که در بدر کشته شده بود، به وحشی وعده آزادی داد؛ اما گفته شده است که انگیزه هند دختر عتبه و زن ابوسفیان، برای انتقام گرفتن به دلیل کشته شدن پدر، برادر و عمویش در جنگ بدر، بیشتر از جبیر یا دختر حارث بود. طبق برخی نقل‌ها، از ابتدا هند با وعده مال، وحشی را به این کار ترغیب کرد.

به روایتی، هند برای خوردن جگر حضرت حمزه (ع) نذر کرده بود؛ وحشی ابتدا قول کشتن حضرت علی (ع) را داد، اما در میدان، حضرت حمزه (ع) را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حضرت حمزه (ع) آمد و او را مثله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آن‌ها را با جگر حمزه به مکه برد؛ گفته شده است معاویه بن مغیره و ابوسفیان هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند.

از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه آمده بود، بعضی اصحاب سوگند خوردند در مقابل، ۳۰ تن یا بیشتر از قریش را مثله کنند؛ اما آیه ۱۲۶ سوره نحل نازل شد که گرچه به ایشان اجازه مقابله به مثل می‌داد، لیکن صبر را عملی بهتر می‌دانست. برخی منابع تفسیری اهل سنت، این قسم را به پیامبر (ص) نسبت داده‌اند.

مصیبتی که بر پیامبر (ص) سنگین بود

پیامبر(ص) در مصیبت شهادت و فقدان حضرت حمزه سیدالشهدا (ع)، رنج سنگینی را متحمل شدند، حضرت حمزه (ص) قدرت بزرگی برای اسلام و پیامبر (ص) بودند و پس از شهادت آن حضرت (ع)، پیامبر فرمودند: هیچ موقفی تلخ‌تر از این موقف برای من نبود که بر سر بدن مثله شده عموی گرامی ام حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) حاضر شدم؛ ایشان در لحظه بسیار گریست و روایت است پیامبر(ص) هیچگاه چنین گریه نکرد.

احادیث پیامبر (ص) در خصوص جایگاه و منزلت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع)

حضرت حمزه (ع) شخصیتی شجاع و قدرتمند بودند و نام ایشان (حمزه) در لغت به معنای شیر است؛ پیامبر(ص) در حدیثی ایشان را شیر خدا و شیر پیامبر (ص) معرفی کردند و این امر بیانگر جایگاه و منزلت حضرت حمزه (ع) در پیشگاه خداوند است، در حدیثی دیگر پیامبر اکرم (ص) در خصوص مقام والای حضرت حمزه (ع) فرمودند: هر فردی به مدینه بیاید وبر سر مزار من نیاید و به کوه و غار احد برود و بر سر مزار عمویم حمزه (ع) نرود بر ما و خود جفا کرده است، در حدیثی پیامبر(ص) در هنگام مصیبت شهادت حضرت حمزه (ع) فرمود: بزرگترین موقفی که بر من وارد شد موقف شهادت و مثله شدن حضرت حمزه (ع) و حاضر شدن من بر سر پیکر مبارک ایشان است.

پس از شهادت حضرت حمزه سید شهدا (ع) پیامبر (ص) چه گذشت؟

در جنگ احد، مصیبتی بر پیامبر (ص)، اسلام و مسلمانان وارد شد . مشرکان به کینه جنگ بدر که هفتاد نفر از یاران خود را از دست داده بودند در جنگ احد دست به فتنه زدند؛ عده‌ای با وجود تذکرات پیامبر(ص) از فرمان ایشان سرپیچی کردند و ضربه‌ای بزرگ و سنگین بر بدنه اسلام وارد شد؛ در جنگ احد علاوه بر حضرت حمزه اولین شهید احد، تعداد زیادی از مسلمانان به شهادت رسیدند و در این جنگ پیامبر (ص) و امام علی (ع) مجروح شدند.

فضای احد پس از شهادت حضرت حمزه چگونه بود؟

در جنگ احد حضرت فاطمه (س) در غار حرا مشغول شستن دست و صورت پیامبر (ص) بود؛ در این هنگام پیامبر (ص) آرام و قرار نداشت و هر دفعه شخصی را برای جویای حال حضرت حمزه (ع) می‌فرستادند، اما خبری از احوال آن حضرت (ع) نبود، در این هنگام امام علی (ع) به نزد حضرت حمزه (ع) رفت و با منظره‌ای مصیبت وار مواجه شد؛ آن حضرت (ع) توان بازگویی این مصیبت را نزد پیامبر (ص) نداشت تا اینکه رسول اکرم (ص) خود بر سر پیکر عموی گرامی شان حاضر شد.

پیامبر (ص) با رویداد بسیار سنگین و بدن مثله شده حضرت حمزه (ع) مواجه شد و پیراهن خود را بر پیکر مبارک سیدشهدا انداخت، اما به دلیل قامت بزرگ حضرت حمزه (ع) پوشانده نشده بود، پیامبر(ص) به یارانش فرمود بدن مبارک ایشان را با علف‌های بیابان بپوشانید.

هند چه بر سر حضرت سیدااشهدا (ع) آورد؟

پیامبر (ص) به دلیل اینکه خواهر حضرت حمزه (ع) بدن مبارک برادرش را در این وضعیت نبیند این فرمان را داد؛ اما تلخ‌تر از این ماجرا خواهری بود که در واقعه عاشورا و در کرب و بلا در مقابل چشمانش برادرش را مثله کردن و با سم اسبان بر پیکر مبارکش تاختند، عنوان کرد: در این مصیبت، هند همسر ابوسفیان اقدام به مثله کردن، بریدن انگشتان دست و پا و بینی حضرت حمزه (ع) کرد و بینی آن حضرت (ع) را به عنوان گردن بند بر گردن خود انداخت و به عنوان بهترین گردن بند از آن یاد کرد؛ همچنین هند سینه و پهلو حضرت حمزه سید شهدا را درید و از جگر آن حضرت (ع) خورد.

جایگاه و منزلت حضرت حمزه (ع) پس از شهادت

حضرت فاطمه زهرا (س) در هفته دوبار بر سر مزار حضرت حمزه (ع) و کوه احد حاضر می‌شدند و عرض ادب می‌کردند؛ در مراسم حج به فرمان پیامبر (ص) توصیه شده تا حجاج در کوه احد و بر سر مزار حضرت حمزه (ع) حاضر شوند و عرض ادب کنند.

حضرت حمزه توجه ویژه‌ای به صلحه رحم داشت  

حضرت حمزه بزرگترین پشتیبان برای پیامبر(ص) قبل و بعد ازاسلام بود؛ اسلام آوردن حضرت حمزه(ع) بعد از بی حرمتی به پیامبر(ص) آغاز شد؛ پس از ماجرای بی حرمتی ابوجهل به پیامبر(ص) و با خبر شدن حضرت حمزه (ع) از این ماجرا، حضرت حمزه (ع) به شدت با ابوجهل برخورد کرد و نزد پیامبر (ص) رفت و فرمود:‌ ای برادر زاده‌ من! راضی شدی؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: نه! زمانی راضی می‌شوم که شما اسلام بیاورید، حضرت حمزه (ع) اسلام آورد و به دین اسلام قدرت بخشید و تا زمانی که ایشان زنده بودند بهترین پشتیبان برای اسلام و پیامبر (ص) بودند.

در سال قطحی حضرت ابوطالب (ع) به علت مشکلات اقتصادی قادر به تامین فرزندانش نبود و به توصیه پیامبر(ص) هر خویشاوندی سرپرستی یکی از فرزندان حضرت ابوطالب (ع) را به عهده گرفت؛ پیامبر(ص) سرپرستی امام علی (ع) و حضرت حمزه سرپرستی حضرت جعفر (ع) را به عهده گرفت.

حضرت حمزه (ع) در اولین جلسه دعوت پیامبر(ص) به اسلام در نزد خویشاوندان حضور داشت و تاثیر زیادی در تبلیغ اسلام و گرویدن خویشاوندان پیامبر (ص) داشت.